به احترام دیدن لحظه ای سکوت باید

من به آزادی باد و باران،من به آزادی حسرت که نمی خواهم از آن یاد کنم،باز هم معتقدم...

به احترام دیدن لحظه ای سکوت باید

من به آزادی باد و باران،من به آزادی حسرت که نمی خواهم از آن یاد کنم،باز هم معتقدم...

دلم به شدت گرفته

انقدر دلم تنگه ولی نمیدونم برای کی
انقدر گریه دارم و دلم میخواد گریه کنم ولی نمیدونم برای چی
انقدر دوست دارم به یکی بگم دلم برات تنگ شده ولی نمیدونم به کی
انقدر دوست دارم یه زمانی یکی بیاد ولی نمیدونم کی و چه زمانی....


و تو دیگر تما شد ان همه .... هی تو از انتظار ادمی و پری..... استاد حسین پناهی


و به همین زودی تمام شد...

کجا از تو مهربونتر پیدا میشه؟

اخر چه بگویم؟؟؟

 به کدام نوا ترا خوانم به کدام واژه ترا لمس کنم و به کدام دیده ترا بنگرم به چه بویی ترا به مشام بکشم؟؟؟

ای تنفس بوی بهشت

مگر بهشت جایی جز اینست؟؟؟

تو همان به که به اندازه ی دریا باشی

و نه دریا کم تست

و تو باید به رهایی برسی که رهایی تن تست

ای همه بود و نبود و مه و خورشید

 و دگر بار نفس

 من ترا میخواهم و تو را میبویم

و به اندازه ی هر لحظه نفس هایت را به صدای گل و دریا و شب و عطر تن یار نخواهم فروخت

تو همانی که در این لحظه  صدایم میزنی

بله ای جان من و هستی من  تو فقط با من باش من ترا عاشق و دلبسته شدم

و هزاران بوسه به تو ای شبنم رویای خیال

تقدیم....

این شعرو تقدیم میکنم به عشق اولم(((((خدااااااااا))))

و به عشق بعدیم که خودش میدونه کیه....

واقعا کجا از بالای ابرها زیباتره؟؟؟

شاد باشید...